کد مطلب:69611 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:279

برابری با انبیا











از دیـگـر افـتـخـارات عـلی (ع)، ایـن اسـت كـه حـضـرتـش بـا انـبـیـای پـیـشـیـن بـرابـر بوده؛ دلیل بر این مدعا، حدیثی از پیامبر اكرم (ص) است كه فرمود:

«مـَنْ اَحـَبَّ اَنْ یـَنـْظـُرَ اِلی آدَمَ فـی عـِلْمِهِ وَ اِلی نُوحٍ فی تَقْواهُ والِیَ اِبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ اِلی مُوسی فی هَیْبَتِهِ وَ اِلی عیسی فی عِبادَتِهِ فَلْیَنْظُرْ اِلی عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ»[1] .

هـر كـس مـشـتـاق اسـت عـلم سـرشـار آدم، تقوای نوح، حلم ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را نظاره گر باشد، وجود مبارك علی (ع) را ببیند!

پس علی (ع)، دارای دانش بی پایان آدم، تقوای فوق العاده نوح و حلم شگفت آور ابراهیم و هیبت عظیم موسوی و عبادت طاقت فرسای عیسوی می باشد و احدی از صحابه این افتخار را ندارد.

ایـنـك قـضـاوت با عاقلان است كه ببیند چه كسی درخشان ترین چهره برای اداره جامعه اسلامی بوده است؟ شاید این نكته به ذهن آید كه آنانی كه بر مسند خلافت پیش از امام علی (ع) تكیه زدنـد، نـیـز بـرجـسـتگی هایی نسبت به سایر مردم داشته اند تا از میان سایرین برای این امر انتخاب شده اند؟

آری! مـمـكن است از نظر بعضی مردمان آن روزگار، آنان دارای برجستگی هایی بوده اند كه آن هـا را از دیـگـر رقـیـبـان مـتمایز می كرد. حتی اگر این را هم بپذیریم ـ كه البته نحوه انتخاب خـلیـفه در سقیفه بیان كننده این مساءله است كه انتخاب از روی شایستگی حتی برای آنانی كه در آن جـا جـمـع شـده بـودنـد، اتفاق نیفتاد ـ تفاوت میان آنان با امام علی (ع)، تفاوت از زمین تا آسـمـان اسـت. زیـرا فضایلی كه ما برای امام (ع) برشمردیم دیگران یا به كلی فاقد آنند، مـثـل پـاكـی از كـفـر و شـرك، یـا اگـر بـهـره ای بـرده انـد در حـدّ نـازل اسـت. امـام (ع) چـون پـرنـده ای بـلنـد پـرواز در مـعـراج فضایل، سیر دارد و دیگران همانند مورچگانی اند كه در شب تاریك روی زمین حركت می كنند.

بـا ایـن بـیـان، روشـن اسـت كـه اگـر زمـام امـور جـامـعـه بـه دسـت دانـاتـریـن و فـاضـل تـریـن فـرد سـپرده می شد، در مشكلات پیش آمده و یا در قضاوت بین مردم، حكم خدا را صـادر مـی كـرد و اخـتـلاف برداشت و تفسیر از قرآن پیش نمی آمد. در نتیجه امت اسلامی از خطا، تـفـرقـه و آسیب ایمن بود. این همه اختلاف، تضاد و تناقض بین گروه های اسلامی، ناشی از صـدور احـكـام، نـه از روی اسـتـنـبـاط صـحـیـح از شـرع، بـلكـه از روی جـهـل، و به اقتضای خواست و میل افراد بشر است. نمونه بارز این گونه بدعت گزاری ها در احكام، مساءله ممنوعیّت «طواف نساء» است كه توسط خلیفه دوم صادر شد و یا «نماز طواف» است كه به حكم خلیفه سوم می بایست تمام خوانده شود!







    1. بحارالانوار، ج 39، ص 35.